اختصاصی- محبوبه رضایی، فعال سیاسی پادشاهیخواه محبوس در زندان اوین، در نامهای با اشاره به برخی از واکنشها به انتشار ویدیویی از رقص زنان این زندان، نوشته «از زندان اوین و با صدای بلند فریاد میزنم حکومتی که مجیدرضاها و نیکاها را به قتل رسانده با هیچ رقصی سفیدرو نخواهد شد.»
این زندانی سیاسی در ادامه نوشته این گزاره که رقصیدن در زندان موجب سفیدشویی جمهوری اسلامی میشود «گزارهای برای به بیراهه بردن مبارزه ما علیه حاکمیت است و هرکس به آن دامن بزند همدست حکمرانان.»
در روزهای اخیر، درز و انتشار بخشهایی از دو ویدیوی تقطیع شده از بند زنان زندان اوین که به نظر میرسد مربوط به زمستان ۱۴۰۲ باشد در شبکههای اجتماعی بحثبرانگیز شده است. در این ویدیوها، شماری از زنان زندانی سیاسی و عقیدتی از جریانهای مختلف، آواز خوانده و شادمانه میرقصند.
محبوبه رضایی نامه خود را با نقل جمله «دوست ندارم بر سر مزارم گریه کنن... {دوست دارم} قرآن نخونن، نماز نخونن، شادی کنن!» از مجیدرضا رهنورد، معترض سیاسی که در جریان خیزش زن، زندگی، آزادی اعدام شد، نوشته «این جمله از مجیدرضا رهنورد، سنت ما برای مبارزه علیه ستم است.»
این زندانی پادشاهیخواه در ادامه نامه خود با اشاره به آموختههایش از زندان نوشته «زندان به من آموخت که برای دستیابی به عدالت و آزادی پیش از هر چیزی میبایست متحد شد و نشکست، متحد شد و برخاست، برخاستن با جمع متکثری که با وجود اختلاف نظرهای متعدد همه بر سر یک چیز اجماع داریم: اینها باید بروند!»
محبوبه رضایی آبان ۱۴۰۲ در یک پرونده مشترک همراه با سمانه نوروزمرادی و رضا محمدحسینی از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ۲۶ سال و پنج ماه حبس محکوم شد که هفت سال و ۹ ماه آن قابل اجراست.
محبوبه رضایی نخستین بار در اردیبهشت ۹۶ بازداشت و خرداد ۱۴۰۱ پس از تحمل پنج سال حبس از زندان عادلآباد آزاد شد. او در ایام حبس پیشین خود مدتی به زندان بوشهر تبعید و پس از ۹ ماه مجددا به شیراز بازگردانده شده بود.
این زندانی سیاسی در سال ۱۴۰۰ در یک پیام صوتی از زندان بوشهر که در ایراناینترنشنال منتشر شد، درباره تعرض به زنان زندانی صحبت کرد و چند روز بعد برای مدتی دسترسیاش به تلفن قطع شد.
این زندانی سیاسی در ادامه نامه خود با اشاره به اینکه او اهل دیار رقص و پایکوبی است، نوشته است «قریب به دوسال است هزاران کیلومتر از خانوادهام دور هستم و از حق دیدار مادرم که تنها داراییام است محروم ماندهام اما این محرومیتها ما را خسته نخواهد کرد، همچنان با شادی بیشتری دست در دست خواهرانم خواهم رقصید.»
او در پایان نامهاش با اشاره به شب صدرو حکم اعدام پخشان عزیزی، یکی دیگر از زنان محبوس در بند زنان زندان اوین، نوشته «نامهام را با یادآوری شبی که حکم اعدام پخشان عزیزی صادر گردید به اتمام میرسانم؛ پخشان کل میکشید و با رقص فریاد میزدیم: سر برود، جان برود، آزادی از بین نرود.»