شمال غربی ایران بالاتر از رود ارس، قفقاز جنوبی سرزمینی کوهستانی است که برای قرنها محل مجادله و جنگ میان ایران و روسیه بوده است. اوج این جنگها را شاید بتوان، نبردهای بیستسالهی ایران و روسیه در دوران قاجار دانست. دورانی تلخ برای ایرانیان که دستآخر با شکست و از دستدادن همیشگی قفقاز به پایان رسید.
در جریان پیروزی انقلاب اسلامی، موضع شوروی در قبال اتفاقات ایران مبهم و نامشخص بود. این در زمانی بود که شوروی درگیر افغانستان بود و تلاش میکرد غرب را نسبت به مواضعش در ایران تحریک نکند. با اینحال خیلی زود دو کشور رودروی یکدیگر قرار گرفتند. خصوصا پس از شروع جنگ عراق و ایران، شوروی تبدیل به بزرگترین حامی نظامی صدام حسین شد. این جدال کمونیستهای روسی و مسلمانان حاکم بر ایران تا زمان فروپاشی شوروی ادامه داشت
گرچه ایران پهلوی در اردوگاه غرب و آمریکا قرار داشت اما محمدرضاشاه از کمکهای مالی و نظامی آمریکا به ایران ناخشنود بود. همزمان شاه از آن هراس داشت که شوروی چشم طمع به خاک ایران داشته باشد. با تثبیت قدرت شاه پس از سال ۱۳۳۲ محمدرضاشاه بازی دوگانهای را در پیش گرفت تا از کارت بازی هراس آمریکا از شوروی سود ببرد.
تنها چندروز از تبعید رضاشاه پهلوی میگذشت که جمعی از مارکسیستهای گروه ۵۳ نفر در تهران حزبی چپگرا با نام حزب توده ایران را تاسیس کردند. حزب توده بهسرعت پا گرفت، گسترش یافت و با هزاران عضو و دفاتر متعدد در شهرهای ایران تبدیل به منسجمترین حزب سیاسی تاریخ ایران شد. حزبی که گرچه از نشاندادن وابستگی به مسکو اجتناب داشت اما منافع اتحاد جماهیر شوروی را در ایران دنبال میکرد.
با پایان جنگ جهانی دوم، دولت و مردم ایران در انتظار آن بودند که برندگان جنگ با عمل به تعهداتشان خاک کشور را ترک کنند. اما استالین رهبر شوروی در پی آن بود تا جای پایش را در ایران محکم کند. ابزار او حمایت از دو جریان قومی در آذربایجان و کردستان بود که پرچم خودمختاری برافراشته بودند. در دورانی بسیار پرتنش، شوروی در آذربایجان پشتیبان فرقهی دموکرات آذربایجان بود که اختیار این استان را در دست داشت و آن را مانند کشوری مستقل هدایت میکرد
ایران از اواسط دوران قاجار روزبهروز بیشتر تضعیف میشد. کشور بدون منابع اقتصادی، با دستگاه سیاسی ناکارآمد و فاسد و شاهانی که از ادارهی امور کشور ناتوان بودند. در این دوران ایران تبدیل زمین قدرتنمایی دو ابرقدرت بزرگ دوران روسیه و بریتانیا شد. نبردی پیچیده و چندوجهی که بازی بزرگ نام گرفت. بازی بزرگ تا جایی پیش رفت که حتی میتوانست به فروپاشی و تجزیهی کشور منجر شود