نزدیک به چهار سال و نیم پس از شروع سرکوب فعالان محیطزیست موسسه حیات وحش میراث پارسیان، اطلاعات تازهای از جزئیات شکنجه و آزار بازداشتیهای این پرونده به دست ایران اینترنشنال رسیده است.
از اسیدپاشی برای اعترافگیری تا آزار جنسی و تهدید به قتل فرزندان بازداشتیها. شیوههایی تازه برای تحت فشار قرار دادن بازداشتیهایی که تسلیم بازجویان نمیشوند.
میراث حیاتوحش پارسیان موسسهای غیرانتفاعی بود که سال ۱۳۸۷ تعدادی از علاقهمندان به حیاتوحش با محوریت مراد طاهباز و با حضور کاووس سیدامامی تاسیس کرند. این موسسه زمستان سال ۱۳۹۶ با بازداشت نزدیک به ۵۰ تن از اعضا و همیاران آن به سرخط خبرها آمد و پس از مرگ دکتر کاووس سیدامامی، یکی از بازداشتیهای آن، در دروران بازجویی توجه افکار عمومی را جلب کرد.
هدف اصلی موسسه حفاظت از حیات وحش و تنوع زیستی در ایران بود و تمرکزش را بر روی گونههای پستانداران بزرگ جثهی در معرض انقراض و خطر ایران گذاشته بود. اطلاعات سپاه، این موسسه را متهم کرد که با حضور در سایتهای حساس نظامی در مناطق کویری، کوهستانی و جنگلی ایران، برای اسرائیل و آمریکا جاسوسی کرده است. عملیات جاسوسی که ظاهرا برای اثبات وقوع آن، اطلاعات سپاه راهی جز شکنجه متهمان پرونده و گرفتن اعتراف اجباری از آنها نمیشناخت.
در اطلاعات سپاه هرمزگان، روی پای حسن راغ، یکی از همیاران موسسه در جنوب ایران که کارش آبرسانی به آبشخورهای قوچ ومیش لارستان بود، اسید ریختند تا به آنچه میخواهند اعتراف کند. جای زخم اسیدپاشی روی پای او دائمی شده است.
اطلاعات سپاه در تهران، اگرچه اسید روی پای کسی نپاشید اما به شیوههای دیگری، بازداشتیهای پرونده را شکنجه کردند. مراد طاهباز به خاطر سابقه خانوادگی و سه تابعیتی بودن از سفر به ایران واهمه داشت اما با تشویق زیاد و تضمین صادق خرازی، برادر عروس علی خامنهای، به ایران بازگشت.
طاهباز هنگام بازداشت ۶۳ ساله بود و به خاطر ابتلا به سرطان پروستات، سوند ادراری داشت اما در زمان بازجویی سوند او را برای مدتهای طولانی قطع میکردند که فشار وحشتناکی به او میآورد. در یکی از روزهای بازجویی، بازجوها آن قدر به سر و صورت او مشت کوبید که آقای طاهباز شنوایی گوش چپ خود را به طور کامل از دست داد.
در همان دوره اعترافگیری از مراد طاهباز، ماموران اطلاعات سپاه با تارا، دختر ایشان که ساکن نیویورک است تماس گرفته و او را تهدید به مرگ کردند. آنها از تارا طاهباز در یک کافه در نیویورک مخفیانه عکس و فیلم گرفته بودند و آن را در تهران به مراد طاهباز و همسرش نشان دادند و گفتن اگر آقای طاهباز اعتراف نکند، تارا را همانجا خواهند کشت.
در آخرین برگ اعمال فشار بر مراد طاهباز، همزمان با آزادی نازنین زاغری او را با وعده آزادی، پابند به پا با همراهی سه مامور به خانهاش منتقل کردند و ۲۴ ساعت در همان وضعیت نگه داشتند. پس از اینکه مبادله نازنین زارغری و انوشه آشوری انجام شد، او را به بهانه درگیری با پدر همسرش به زندان بازگرداندند.
به نظر میرسد این انتقال و این رفتار با مراد طاهباز برای فریب دادن دولت بریتانیا طراحی شده بود. حکومت وعده آزادی آقای طاهباز را به بریتانیاییها داده و او را هم از زندان بیرون آوردند، اما زمانی که پول مورد اختلاف به دولت عمان به عنوان واسطه پرداخت شد، ایران زیر وعدهش زد و مراد طاهباز را بلافاصله به زندان بازگرداندند. گفته شده این یکی از عواملی بود که موجب شد باج پرداخت شده از سوی بریتانیا با تاخیر از عمان به ایران منتقل شود.
کاووس سیدامامی، ۶۴ ساله و استاد دانشگاه امام صادق، یکی از متهمان این پرونده بود که دو هفته پس از بازداشت، در زندان کشته شد. به آقای سیدامامی گفته بودند پدربزرگش که اهل تبریز بود و مدتی امام جمعه آن شهر بود یهودی مخفی بوده و خود کاووس هم یهودی مخفی است.
کاووس سیدامامی که سابقه تدریس در آمریکا هم داشت به گفته خودش دانشگاه امام صادق را برای همکاری انتخاب کرد تا روی کسانی که قرار است این مملکت را اداره کنند تاثیر مثبت بگذارد. اما شاگردانش بعدا به قاتلان او تبدیل شدند.
در جریان دیدار محمدتقی وکیل پور، مشاور فرهنگی رئيس سازمان زندانها، با متهمین پرونده میراث پارسیان، یکی از مسئولین بند دوالف گفته بود آقای سیدامامی استاد دانشگاه خود او بوده است. در دو هفتهای که آقای سیدامامی زیر بازجویی بود، شاگردانش فشار زیادی روی او آوردند و هر زمان هم اراده کردند او را تحقیر کردند.
بعد از دو هفته بازجویی در خبرهای رسمی اعلام شد که آقای سیدامامی در زندان خودکشی کرده است، اما دادستانی و سپاه هیچ شواهدی برای این ادعای خود ارائه نکردند.
یکی از بازجوها به یکی دیگر از متهمان پرونده گفته بود کاووس سیدامامی از نظر آنها مفسد بود و آنها خودشان او را اعدام کردهاند. این ادعا با توجه به اینکه جای طناب روی گردن مرحوم سیدامامی دیده شده، این باور را نزد برخی از بازداشتیهای پرونده درست کرده بود که پس از کشته شدن مرحوم سیدامامی زیر شکنجه او را برای توجیه علت مرگ، دار زده باشند.
بازجویان همچنین تصاویر پیکر بیجان او و ویدیویی از همسرش خانم مریم ممبینی را در حال گریه بر سر پیکر همسرش به دوستان بازداشتی او نشان داده و گفته بودند این سرنوشتی است که همه بازداشتیهای این پرونده به آن دچار خواهند شد.
در مورد دیگر بازداشتیها هم شکنجه به روشهای مختلف ادامه داشته است. در یک مورد، خواهر مبتلا به بیماری اماس سپیده کاشانی را بازداشت کرده و به زندان اوین برده بودند و پس از پوشاندن لباس بازداشتگاه به او، از او بازجویی کردند. بازجویان سپس عکس و فیلم این بازجویی را به خانم کاشانی نشان دادهاند و گفتهاند که خواهرت هم بازداشت شده و زیربازجویی است و اگر او همکاری نکند، خواهرش با آن شرایط بیماری همانجا خواهد ماند.
در یک مورد دیگر در یکی از روزهای بازجویی هومن جوکار، او را در اتاق بازجویی به شدت کتک زدند. عینک هومن را روی صورتش شکستند که صورتش را زخمی کرد. سرش را هم شکستند که خون روی صورت و پیراهنش پاشید. هومن جوکار را سپس در همان وضعیت و با سر و صورت و لباس خونین از مقابل همسرش سپیده کاشانی عبور دادند تا او را ناچار به همکاری کنند.
بازجویان به خاطر سابقه کار نیلوفر بیانی، یکی دیگر از بازداشتیهای پرونده، در سازمان ملل، او را خیلی آزار دادند. در یک مورد خانم بیانی را به ویلای شیشهای لوکسی در لواسان بردند. بازجویان در این ویلا وارد استخر شده و شنا کردند و میکردند و نیلوفر بیانی را با گفتن شوخیهای جنسی، آزار جنسی دادند. یکی از بازجویان به خانم بیانی گفته بود بهتر است به آنها در استخر بپیوندد و دیگری گفته بود نیلوفر پریود است برای همین شنا نمیکند.
نسخه کامل پرونده سرکوب موسسه حیاتوحش میراث پارسیان را میتوانید در چهار بخش در لینکهای زیر بخوانید:
پروندهای برای تمام فصول؛ میگیریم، میکشیم، شکنجه میدهیم و باج میخواهیم(۱)
پروندهای برای تمام فصول؛ میگیریم، میکشیم، شکنجه میدهیم و باج میخواهیم(۲)
پروندهای برای تمام فصول؛ میگیریم، میکشیم، شکنجه میدهیم و باج میخواهیم(۳)
پروندهای برای تمام فصول؛ میگیریم، میکشیم، شکنجه میدهیم و باج میخواهیم(۴)