اسماعیل هنیه، رییس دفتر سیاسی گروه حماس، در اتاق محل اقامت خود در قلب تهران کشته شد. همین جمله کوتاه کافی بود تا در ساعتهای ابتدایی انتشار خبر، کاربران در رسانههای اجتماعی نسبت به آن واکنشی گسترده نشان دهند.
واکنشها به این اتفاق با روایتهایی سرشار از کنایه و طنز و بعد با خشم، نفرت، نگرانی و حسرت همراه بود.
تمسخر اقتدار جمهوری اسلامی در پایتخت خود، آن هم در شرایطی که شهر در وضعیت بالای امنیتی و نیمه تعطیل بود؛ خشم و نفرت از حکومتی که بیتدبیری و کاستیهای خود را برای تامین زندگی شهروندان پشت توهمی به نام «امنیت» پنهان کرده و نگرانی و حسرتی که واژه «انتقام سخت»، بعد از کشته شدن قاسم سلیمانی، فرمانده شاخه برونمرزی سپاه پاسداران، با انهدام هواپیمای اوکراینی در آسمان ایران بر دل مردم ایران گذاشت.
بامداد چهارشنبه ۱۰مرداد۱۴۰۳، روز میزبانی از دهها مهمان خارجی برای مراسم تحلیف مسعود پزشکیان در پایتخت ایران، یک رسوایی امنیتی دیگر و تحقیر جمهوری اسلامی با نشان دادن عمق آسیبپذیری دفاعی و اطلاعاتی نهادهای امنیتی حکومت بود.
کنایه و تمسخر، سلاح مردم بیدفاع در برابر دیکتاتور
هنوز چند ساعت از انتشار عکسهای مراسم تحلیف نگذشته بود که خبر کشته شدن هنیه منتشر شد، آن هم پس از رجزخوانی طرفداران جمهوری اسلامی موسوم به «ارزشی» که اسماعیل هنیه را در آغوش مسعود پزشکیان نشان میداد و دستی که به نشانه افتخار و حمایت از حماس از سوی رییسجمهور جدید در مجلس بالا برده شده بود.
حالا بازی در زمین واژهها در میان کاربران تغییر کرده است. جمله «جبهه مقاومت در آغوش امن ایران»، دستمایه تمسخر تعداد بسیاری از مخالفان جمهوری اسلامی شد.
کاربری با انتشار عکسی قدیمی از آنچه جمهوری اسلامی «محور مقاومت» مینامد، با زیر سوال بردن اقتدار این گروهها، زنده ماندن حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان را در جمعی ۹ نفره مورد تمسخر قرار داد.
کاربر دیگری نیز با دستمایه طنز قرار دادن سریال حکومتی «گاندو» که برای نمایش اشراف اطلاعاتی و عملیاتی نیروهای جمهوری اسلامی در زمینه اسرائیل ساخته شده بود، درباره مرگ هنیه در تهران اظهارنظر کرد.
کاربرانی که در دقایق اولیه، چنان با زبان طنز به بیکفایتی تامین امنیت میزبان برای آنچه مقامات جمهوری اسلامی «مهمان عزیز» خوانده بودند پرداختند، که مهدی کشتدار، مدیرعامل خبرگزاری «میزان»، وابسته به قوهقضاییه جمهوری اسلامی، زبان به تهدید گشود و دادستانی تهران نیز خبر از تشکیل پرونده برای کاربران شبکههای اجتماعی خبر داد.
درحالی جمهوری اسلامی تمام قوای خود را برای مقابله با ظنزنوشته شهروندان در رسانههای اجتماعی که از مرگ اسماعیل هنیه ابراز خوشحالی کرده بودند بهکار گرفته، که این کنایه و تمسخر، تنها سلاح اعتراضی مردمی به دیکتاتوری، کودککشی و پیوند عمیق جمهوری اسلامی با حماس است؛ مردمی که رد پولهایشان، منابعی که باید برای رفاه و آسایششان صرف شود را در تونلهای مخفی او پیدا میکنند.
سرنگونی خامنهای، راهحل نهایی برای ثبات در منطقه
در کنار نوشتههای طنز و شوخی کاربران در شبکه اجتماعی ایکس درباره جزییات و نحوه کشته شدن اسماعیل هنیه در اتاق خواب محل اقامتش در تهران، برخی از اعضای خانواده کشتهشدگان بیش از چهل و پنج سال حکومت جمهوری اسلامی نیز به این اتفاق واکنش نشان دادند.
از جمله حامد اسماعیلیون، عضو خانواده کشتهشدگان در انهدام هواپیمای اوکراینی و از اعضای «انجمن جانباختگان پرواز پیاس۷۵۲» که در شبکه اجتماعی ایکس، به حضور اسماعیل هنیه در تهران و پرواز او درست در شب انهدام هواپیمای اوکراینی اشاره کرد. اسماعیلیون نوشت: «[هنیه] آن شب به سلامت ایران را ترک کرد درحالیکه ساعتی بعد ۱۷۷ مسافر و خدمهی بیگناه را با موشکها به خون کشیدند، چمدانهایشان را سرقت کردند و برای سالها بر جنایتشان خاک پاشیدند.»
انهدام هواپیمای اوکراینی با موشکهای سپاه، بعد از وعده «انتقام سخت» از سوی علی خامنهای در پی کشته شدن قاسم سلیمانی بود.
واژهای که بعد از کشتهشدن اسماعیل هنیه در پایتخت ایران در ادبیات خامنهای، به «خونخواهی» تبدیل شد و حساب کاربری منتسب به او در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «اسرائیل مهمان عزیز ما را کشت، ولی زمینه مجازاتی سخت برای خود را فراهم ساخت.»
اظهارنظری که در کنار تهدیدات سایر مقامهای و مسوولین جمهوری اسلامی برای «انتقام» خون اسماعیل هنیه از اسرائیل، زمینه نگرانی شهروندان ایرانی در داخل و خارج از ایران درباره امنیت و وقوع جنگ را بهوجود آورده است.
درحالی مقامهای ایران این حمله را به اسرائیل نسبت میدهند، تاکنون مقامهای اسرائیل و در راس آن بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر این کشور، هیچ اظهارنظری درباره این ادعا نکردند.
شاهزاده رضا پهلوی نیز در شبکه اجتماعی ایکس، با انتشار متنی، حضور هنیه در ایران را توهین به ملت کشور و ملت ایران دانست و نوشت «هزینه تروریسم این ابَرجنایتکار علیه اسرائیلیها و فلسطینیهای بیگناه، از پول مردم ایران و برخلاف خواست و منافع آنها تامین میشد.»
او همچنین از مردم ایران با نام «مبارزان شجاعی ایرانی» یاد کرد که «راهحل نهایی و تنها مسیر رسیدن به صلح پایدار در خاورمیانه هستند.» شاهزاده رضا پهلوی از «خلافت تبهکار» برای توصیف علی خامنهای استفاده کرد و سرنگونی او با حمایت مردم ایران را، راه رسیدن به صلح و ثبات در منطقه دانست.
مردمی که حتی شوخی و شادیهای کوتاهشان در مرگ یکی از بزرگترین همدستان جمهوری اسلامی در آتشافروزها در منطقه و جهان، رفیق دلارهای ارسالی در چمدان به فلسطین، در نگاه جمهوری اسلامی، سهم بیشتری در خدشهدار کردن اقتدار جمهوری اسلامی و برهم زدن امنیت روانی جامعه دارد، تا بیعملی و گندهگوییهای حکومتی دستپاچه که رهبرش این روزها بیشترین مشغلهاش، خواندن نماز میت بر سر جنازههایی است که روی دستشان میماند.