بر اساس عنصر «پیشبینی ناپذیری» برای گمانهزنی درباره ایران در سال جدید خورشیدی میتوان این رتبهبندی را در نظر گرفت: اول ملت ایران، دوم حکومت جمهوری اسلامی، سوم مناسبات بینالملل و چهارم نیروهای سیاسی و مدنی مخالف و اپوزیسیون ایرانی.
با فرض همین عنصر سال ۱۴۰۳ را میتوان سال تشدید «تشتت و ریزش از بالا، چالش و فرسایش از پایین» دانست.
مردم ایران سال سختتری را در حوزه اقتصادی پیش رو دارند. این امر اعتراضات مطالبهمحور را تشدید خواهد کرد. افزایش شکاف و نفرت بین اکثریت مردم و اقلیت حاکم در حالی که اکثریت ناراضی در دوران ریکاوری بین دو جنبش به سر میبرد، هر آن ممکن است آتش زیر خاکستر نارضایتیها و آتشفشان خشم نهفته اکثریت مردم را فعال کند.
به علت رشد نیروهای افراطیتر در درون حکومت، فضای اجتماعی نیز بستهتر خواهد شد و طنابکشی بین زنان و دختران روی حجاب اجباری به طور خاص و جدال سبک زندگی بین اکثریت جوانان ایرانی و متولیان خشکمغز به طور عام، همچنان و به شدت ادامه خواهد داشت.
بر هم منطبق شدن دو خشم معیشتی و نفرت تحمیل سبک زندگی میتواند فوران آن آتشفشان را تسریع کند.
در درون حکومت اما با تشکیل مجلس شورای اسلامی جدید و مساله انتخاب رییس مجلس، اولین جرقه تشدید منازعات درون سیستمی که در دوران انتخابات فرمایشی شعلهور شده بود، دوباره زده خواهد شد.
سال ۱۴۰۳ همچنین سال دورخیز جریانهای درون نظام برای انتخابات ریاست جمهوری در سال آینده خواهد بود. همین مساله باز به تشدید تشتت در سطوح فوقانی هیات حاکمه و ریزش در بدنه آن منجر خواهد شد.
مهرهچینی روحانی - نظامی - ولاییهای مطیع در جای جای نظام اجرایی - تبلیغی برای تسهیل جابهجایی از خامنهای پدر احتمالا به خامنهای پسر برای مهار بحران رهبری، ادامه و تسریع خواهد شد.
در درون اپوزیسیون و مخالفان سیاسی و مدنی به خصوص در خارج از کشور ما احتمالا شاهد دو سیر مختلفالجهت خواهیم بود. یکی سیر امتداد و تشدید گرایشات افراطیِ دگرستیز در همه اردوگاههای سیاسی، به خصوص اردوگاه راست افراطی و دیگری سیر رشد افراد و طیفهای معقول و دگرپذیر در میان آنها.
دگرپذیرها همچنان کار سختی برای به بلوغ سیاسی رساندن طیفهای مختلف (و جا انداختن این نکته حیاتی و راهبردی که ما نیازمند «تجمیع» همه نیروها برای «گذار» و «تمرین تکثر» برای شکل دادن یک دموکراسیِ کارآمد و توسعهگرا و نه جنگ همه با هم، در دوران «پس از گذار» هستیم) و به حاشیه راندن گرایشات افراطی و دگرستیز خواهند داشت.
نهادهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی نیز به صورت مستقیم و از طریق نفوذیهایشان به طور غیر مستقیم، همچنان به ریختن بنزین روی آتش اختلافات و مدیریت آن خواهند پرداخت.
در فضای بینالملل نزاع اسرائیلی- فلسطینی، نتایج انتخابات آمریکا و بالاخره روند جنگ روسیه و اوکراین در سیاست ایران اثرگذار خواهد بود.
رفتار حاکمان ایران چه در رابطه با فعالیتهای هستهای و چه منازعات منطقهای و نیروهای نیابتی یا مرتبط با جمهوری اسلامی، با توجه به سه مولفه فوق میتواند دچار قبض و بسط شود.
اما درگیری درونی و چالش دو صدایی سیاستگذاری خارجی جمهوری اسلامی بین دو عنصر موثر - یکی مصلحت حفظ نظام و دیگری آمریکا و اسرائیلستیزی - تصمیمگیری رهبران جمهوری اسلامی را سختتر خواهد کرد.
در هر حال و با هر شرایطی که پیش آید جمهوریخواهان و دموکراسیخواهان ایرانی همچنان وظیفه «تلاش تشکیلاتی» برای رشد همگرایی و انسجام در بلوکبندیهای سیاسی، «گفتمانسازی سیاسی» مبتنی بر نیاز به همگرایی عملیِ حداکثری همه طیفهای سیاسی ایرانی و بالاخره تلاش برای تقویت شبکهسازیهای کوچک، - کوچک اما گسترده و انبوه - را بر عهده دارند.
ملتهب شدن فضای سیاسی با فعال شدن جنبشهای اعتراضی یا ورود جمهوری اسلامی به مرحله تصمیمگیری برای رهبر سوم، علاوه بر زمینه مستعدتر کنشگری مردمان داخل ایران، میدان آزمون دیگری برای اپوزیسیون ایرانی در خارج و داخل کشور است که آیا میتوانند با رفع نقایص یا اشتباهات گذشته، این بار جهشی بزرگتر به سوی آرمانهایشان که همانا آزادی، دموکراسی، عدالت، رفع تبعیض و ساختن ایران آینده است بردارند یا در بر همان پاشنه گذشته خواهد چرخید؟