در انتخابات مجلس دوازدهم عدد و رقم معنای خود را از دست داده و به سوژه طنز بدل شده است.
انتخابات در ایران هیچوقت آزاد نبود اما در برخی دورهها رقابتی بود. «رقابت» امکانی برای توازن قوا ایجاد میکند. «توازن قوا» میتواند به مهار قدرت مطلقه کمک کند، به این معنا که اگر نامزدی در انتخابات باشد با کارنامهای که نشان دهد اقتدار حقیقی و اعتبار حقوقی خاصی دارد، میتواند قدرت انحصاری رهبری و مافیای نظامی را محدود کند و اندکی تغییر به سود زندگی مردم ایجاد کند.
با این تصور بود که جامعه و احزاب سیاسی در دورههایی به خاتمی و روحانی و اصلاحطلبان رای دادند. انتخابات ۱۴۰۲ اما یک «هیچ بزرگ» بود! زیرا نه دیگر احزاب سیاسی باقی مانده بود و نه چهرهای متفاوت وجود داشت. چهرههای متفاوت هم حتی اگر تایید صلاحیت میشدند قبلا امتحان پس داده بودند و نتوانسته بودند تغییر ماندگاری ایجاد کنند. در نتیجه امکانی برای توازن قوا وجود نداشت.
علاوه بر این، دروغها و تقلبهای مکرر حکومت در همه زمینهها اعتماد به اعداد و ارقام را از بین برد تا جایی که دیگر حتی نمیتوان بر اساس دادههای آماری رسمی، تحلیل مشخصی ارائه کرد، چون عدد و رقم معنای خود را از دست داده است.
در چنین وضعیتی است که «انتخابات» به یک هیچ بزرگ تبدیل میشود: عدد و رقمها دیگر «فکت» نیستند و به سوژه طنز بدل میشوند و حوزههای خالی از رایدهندگان، صندوقهای پر از رای را باورناپذیر میکند.
بنا بر قانون بودجه ۱۴۰۲، انتخابات اخیر دو هزار و ۱۴۷ میلیارد تومان هزینه برداشته و تمام این مبلغ از جیب و حق مردم، سرقت شده و به هدر رفته است.
تجربه نشان داده است جای خالیِ این هیچ بزرگ و «خسارت محض» طبیعتا خالی نمیماند و جامعه در اولین فرصت و بهانه، آیندهاش را نه در پارلمان که در «خیابان» جستوجو خواهد کرد.