روزبه پارسی، برادر رییس پیشین نایاک، همکاری خود با جمهوری اسلامی را انکار کرد
روزبه پارسی، رییس برنامه خاورمیانه و شمال آفریقا در مؤسسه امور بینالملل سوئد و برادر تریتا پارسی رییس پیشین نایاک که متهم به لابیگری برای جمهوری اسلامی است، در پاسخی به یک مقاله منتشرشده در روزنامه سوئدی اکسپرسن، همکاری خود با جمهوری اسلامی را انکار کرد.
پیشتر سوفی لوونمارک، جمعه ۱۲ بهمن، در یادداشتی در روزنامه اکسپرسن سوئد نوشته بود: «پارسی در یک شبکه نفوذ برای یک دیکتاتوری خشن عضویت داشته است؛ حکومتی که امروز تهدیدی برای سوئد، ایرانیان مقیم این کشور و همچنین یهودیان محسوب میشود.»
بهنوشته لوونمارک، «هیچکس نمیداند او چگونه و چرا جذب این شبکه شد یا حتی اینکه آیا خودش برای عضویت در آن پیشقدم شده است یا خیر، اما آنچه مسلم است، این است که او این کار را پنهانی انجام داده است و هیچیک از کارفرمایان او از این موضوع اطلاعی نداشتهاند.»
او در پایان یادداشت خود نوشته بود: «این رفتار، شایسته فردی نیست که بتوان به او «اعتماد کامل» داشت. برعکس، بهوضوح نشان میدهد که او در سوئد، نقش سخنگوی غیررسمی ملاهای تهران را ایفا کرده است.»
او این یادداشت را پس از گزارش شبکه تلویزیون۴ نوشت. «تلویزیون ۴» یکی از دو شبکه بزرگ و سراسری سوئد، ۱۰ بهمن خبر داد که روزبه پارسی، رییس بخش خاورمیانه انستیتوی سیاست خارجی در سوئد و برادر تریتا پارسی، رییس پیشین نایاک، با یک شبکه وزارت خارجه جمهوری اسلامی که هدف آن تاثیر بر سیاستهای کشورهای غربی بوده، مرتبط بوده است.
در مهرماه ۱۴۰۲، یک گزارش تحقیقی مشترک ایران اینترنشنال و سمافور، که با بررسی هزاران ایمیل دیپلماتهای ایرانی تهیه شده است، شبکهای از دانشگاهیان و تحلیلگران اندیشکدهها را افشا کرد که از سوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی برای گسترش قدرت نرم تهران ایجاد شده بود.
«تلویزیون ۴» در گزارش خود به گزارش ایران اینترنشنال اشاره کرده است و با استناد به ایمیلهایی که ایران اینترنشنال در اختیار آنها قرار داد، حضور شبکه نفوذ ایران در سوئد را بررسی کرده است.
روزبه پارسی در پاسخی به این یادداشت و در واکنش به گزارش تیوی۴، در روزنامه اکسپرسن اتهامات مطرحشده علیه خود را رد کرد و نوشت: «یکی از نقاط قوت کار من این است که برخلاف دولتها، نماینده هیچ طرفی نیستم و میتوانم با همه گفتوگو کنم، بدون آنکه پیامدهای سیاسی داشته باشد. اعتبار من وابسته به تواناییام در ارائه تحلیلهای متوازن و معقول است. به همین دلیل است که وزارت خارجه سوئد و سایر دیپلماتها مایلاند با کارشناسان مستقلی مثل من گفتوگو کنند.»
او در این پاسخ با تاکید بر اینکه هیچ پولی از جمهوری اسلامی دریافت نکرده است، نوشت: «نکتهای که تلویزیون۴ و سوفی لوونمارک عامدانه از انتشار آن خودداری کردهاند، این است که در آن زمان من برای مؤسسه امور بینالملل سوئد (UI) کار نمیکردم، بلکه بهعنوان نماینده وزارت خارجه بریتانیا در این جلسات حضور داشتم.»
او نوشت: « بیتردید ایران با این ابتکار قصد تاثیرگذاری بر غرب را داشت، اما انگیزه ما چیزی کاملا متفاوت بود. برای ما، این تنها یکی از چندین کانال برای درک بهتر مواضع ایرانیان بود. برای وزارت امور خارجه بریتانیا که هزینه شرکت ما را تامین میکرد و همچنین سایر دولتهای غربی، این مسئله فرصتی برای تقویت مواضعشان در مذاکرات هستهای بود.»
روزبه پارسی در ادامه نوشت: «لوونمارک اشاره میکند که برخی ایرانیان مقیم سوئد از دیرباز نسبت به من بیاعتماد بودهاند. این حقیقت دارد. «جرم» من این است که حاضر نیستم در مسیر دلخواه آنها حرکت کنم و تمام مسائل مربوط به خاورمیانه، بهویژه ایران، را مطابق با ایدئولوژیهای آنها رنگآمیزی کنم.»
او در پاسخ خود تاکید کرد: «بارها سخنان من از متن اصلی خود خارج شده و تحریف شده است. برای مثال، من هرگز از دستیابی ایران به سلاح هستهای حمایت نکردهام. وظیفه من این است که تحلیل کنم و بفهمم که چرا تصمیمگیرندگان کشورهای مختلف این منطقه، به شیوهای خاص صحبت و عمل میکنند. اما از آنجا که من بخشی از یک جناح خاص نیستم، همواره مورد سوءبرداشت و تحریف قرار میگیرم.»
روزبه پارسی در پایان پاسخی که در روزنامه اکسپرسن منتشر شد، افزود: «من مصمم هستم و همچنان از حق خود برای اندیشیدن و اظهار نظر مستقل دفاع خواهم کرد. چرا که من پژوهشگرم، نه فعال سیاسی.»
واکنش لوونمارک به پاسخ پارسی
سوفی لوونمارک، در متنی کوتاه به پاسخ روزبه پارسی واکنش نشان داد و نوشت: «آنچه پاسخ روزبه پارسی را جالب میکند، چیزهایی است که او در موردشان سکوت کرده است. او میپذیرد که ایران قصد داشته از این شبکه برای تاثیرگذاری بر غرب استفاده کند، اما ادعا میکند که انگیزه شرکتکنندگان کاملا متفاوت بوده است.»
به نوشته لوونمارک، او از اشاره به این موضوع طفره میرود که اطلاعات افشاشده نشان میدهد که اعضای این شبکه از طریق نوشتن مقاله و کارهای دیگر عملا در راستای منافع جمهوری اسلامی گام برمیداشتهاند و توضیح نمیدهد که چگونه با این شبکه مخفی ارتباط برقرار کرد یا چرا حضور خود در آن را از کارفرمایان و مخاطبانش پنهان نگه داشت؛ مخاطبانی که تصور میکردند نظرات او در رسانهها مستقل و بدون وابستگی طرح میشود.
لوونمارک افزود: «اما مهمتر از همه، این است که او هیچ نگرانیای از عضویت در یک گروه نزدیک به یکی از سرکوبگرترین رژیمهای جهان نشان نمیدهد. چطور ممکن است که او اهمیت این واقعیت را درک نکند که هدف این شبکه مخفی نه مسائل حقوق بشری، نه مالیات، نه رفاه اجتماعی، بلکه برنامه هستهای بوده است؟»