وریشه مرادی (جوانا سنه)، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین اعلام کرد که در اعتراض به صدور حکم اعدام برای شریفه محمدی و پخشان عزیزی از حضور در دومین جلسه دادگاه خود که قرار بود روز یکشنبه ۱۴ مرداد با اتهام «بغی» در دادگاه انقلاب برگزار شود، خودداری کرده و آن را به رسمیت نمیشناسد.
این زندانی سیاسی که با توجه به عنوان اتهامیاش در خطر صدور حکم سنگین نظیر اعدام مواجه است، متن دفاعیه خود را خطاب به افکار عمومی نوشته و از مردم خواسته او و فعالیتهایش را مطابق عدالت اجتماعی قضاوت کنند.
مرادی در متن نامه و دفاعیه خود، احکام ناعادلانه اعدام شریفه محمدی و پخشان عزیزی که در فاصله کمتر از یک ماه صادر شدهاند را اقرار جمهوری اسلامی به ناکارآمدی و درماندگیِ سیاسی و در راستای تظاهر به قدرتمند بودن دولت جدید و ایجاد رعب و وحشت توصیف کرد.
او با بیان اینکه به جرم زن بودن، کُرد بودن و جستجوی حیات آزاد، به «بغی» متهم شده و میداند حضور نیافتناش در دادگاه، ممکن است به خواست دفاع نکردن از خود تعبیر شود، تاکید کرد که به نشانه اعتراض به صدور حکم اعدام برای محمدی و عزیزی، به دادگاهی که حکم عادلانهای در آن صادر نمیشود نخواهد رفت و آن را به رسمیت نمیشناسد.
ایراناینترنشنال، روز ششم مرداد در گزارشی نوشت که مرادی قرار است روز یکشنبه ۱۴ مرداد با اتهامات «بغی و عضویت در یکی از گروههای اپوزیسیون مخالف نظام» در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ابوالقاسم صلواتی محاکمه شود.
جلسه نخست دادگاه رسیدگی به اتهامات این زندانی سیاسی روز ۲۷ خرداد در دادگاه انقلاب برگزار شد.
مرادی در متن دفاعیه خود با روایت تجربههایش از زندگی در سایه تبعیضهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و آموزشی در ایران و در سایه جمهوری اسلامی، تاکید کرد که در تمام سالهایی که خود را شناخته، نه توانسته و نه خواسته که نسبت به هنجارهای اجتماعی بیتفاوت باشد.
این زندانی سیاسی با بیان اینکه فعالیتها و تحقیقاتش را با عضویت در جامعه زنان آزاد شرق کردستان (کژار) کاملتر کرد، نوشت که در همین راستا در جاهایی از خاورمیانه به مساله جامعهشناختی زنان پرداخت و دریافت که زنان زخمهای مشترکی دارند و مسیر رهاییشان نیز میتواند همسو و مشترک باشد و فعالیتهای مشترکی انجام دهند.
طبق اطلاعات رسیده به ایراناینترنشنال، تماسهای تلفنی و ملاقاتهای حضوری او با خانواده و وکیل از اردیبهشت امسال با دستور مستقیم قاضی صلواتی لغو شده است.
مرادی روز ۲۵ اردیبهشت از بند زنان به بازداشتگاه وزارت اطلاعات موسوم به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد و پس از دو روز بازجویی به بند زنان زندان اوین بازگردانده شد.
او اکنون در متن دفاعیهاش از حمله داعش به روژاوا (شمال و شرق سوریه) به عنوان رخدادی که باعث شد هدف و چرایی اقدامات نیروهای تاریکپرست در خاورمیانه را بیشتر متوجه شود و به فهم دقیقتری از موقعیت ژئوپولیتیک خاورمیانه و مناسبات قدرت نیروهای فعال سیاسی در منطقه دست یابد، نوشت که به عنوان یک فعال زن، لزوم مشارکت فعال و چندجانبه در راستای برقراری ثبات، صلح و دموکراسی در منطقه را دریافت و از همین رو به شهر کوبانی که در آن نیروهای تروریستی داعش از خواندن نماز عیدفطر در مسجدش سخن میگفتند، رفت.
مرادی با طرح این پرسش که «چرا مبارزه با نیرویی تروریستی همچون داعش همتراز و همردیف جنگ علیه جمهوری اسلامی قلمداد میشود؟» از جمهوری اسلامی پرسید ادعایش در مبارزهاش با داعش در کجای تاریخ قرار میگیرد؟
او با بیان اینکه «داعش سرمان را میبُرید و جمهوری اسلامی، سرمان را به دار میکشد»، نوشت: «هیچ دانش سیاسی-حقوقی توان حل این پارادوکس را ندارد. پس بیدار باشیم.»
این زندانی سیاسی دهم مرداد ۱۴۰۲ همراه با ضرب و شتم شدید در حوالی سنندج بازداشت شد.
پس از آن در تاریخ ۱۷ آبان، رسانههای نزدیک به نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی در گزارشی از بازداشت مرادی و دو شهروند کُرد دیگر به نامهای پخشان عزیزی و سیروان محمدرضایی خبر دادند و آنها را عضو «پژاک»، حزب حیات آزاد کردستان معرفی کردند.
در ادامه روز چهارم مهرماه، حزب حیات آزاد کردستان (پژاک)، مرادی را «عضو جامعه زنان آزاد شرق کردستان» معرفی کرد و با انتشار بیانیهای خطاب به افکار عمومی و سازمانهای بینالمللی مدافع حقوق بشر اعلام کرد که او برای «انجام فعالیتهای سیاسی و سازماندهی زنان در کردستان» حضور داشته است.
گزارشهای رسیده به ایراناینترنشنال در بهمن سال گذشته از شکنجه مرادی در بازداشتگاه وزارت اطلاعات حکایت داشت.
مرادی در متن دفاعیه خود از شکنجه و تعرض فیزیکی متحمل شده در لحظه دستگیری، جنگ روانی، بازجویی در سلول انفرادی، مواخذه در برابر دوربین برای تحقیر اراده، به عنوان بخشی از فشارهای تحمیل شده بر خود در طول ۱۳ روز حضور در بازداشتگاه اداره اطلاعات سنندج، نام برد و نوشت: «آنان وحشیام خواندند و گفتند زنانگیات را از دست دادهای! چرا گریه نمیکنی؟ آخرین بار که گریستی چه زمانی بود؟ آخرین بار کِی گُلی را بوییدهای؟»
چهار ماه و نیم بازجویی تحت فشارهای بسیار از جمله شکنجههای سفید، سناریوسازیهای متناقض و فریبنده و تهدید به ترور شخصیت و گرفتن اعتراف اجباری شکنجههایی است که او در بازداشتگاه وزارت اطلاعات موسوم به بند ۲۰۹ بازداشتگاه اوین متحمل شده است.
مرادی با اشاره به اینکه در طول یک سال بازداشت موقت، تنها به مدت سه ماه و نیم حق ملاقات با خانواده را داشت، نوشت: «اکنون قریب به سه ماه از بازجوییهای اخیرم میگذرد، نه وکلا حق مطالعه مجدد پرونده را داشتهاند و نه من حق ملاقات با وکیل را! هماکنون نیز دوران ممنوعیت تماس و ملاقات را سپری میکنم.»
او در پایان خود را زن کُرد ساکن خاورمیانه که تنها برای خود نزدگی نکرده و برای آزادی اجتماعی ساکنین منطقه، هر آنچه در توان داشت، انجام داده، توصبف کرد و افزود: «حیات آزاد و ارزشمند، شایسته جان بخشیدن است. حیات را یا باید والا و معنامند زیست و به آزادی آراست و یا هرگز نباید زیست.»
جمهوری اسلامی از زمان روی کار آمدن همواره فعالان مدنی، کارگری و سیاسی منتقد حکومت را بازداشت، شکنجه و زندانی کرده است.
از آغاز خیزش سراسری ایرانیان علیه جمهوری اسلامی از شهریور ۱۴۰۱ تاکنون، سرکوب فعالان مدنی و سیاسی و معترضان، از سوی حکومت شدت گرفته و همچنان ادامه دارد.